DAY AFTER DAY

روزمرگی های من^^

DAY AFTER DAY

روزمرگی های من^^

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سلام چن هستم!

این روزا ک کلی اختلاف دما در طول روز وجود داره حالتون خوبه؟؟

هوای گرم گذشت و پاییز از راه رسیده

دلیلی ک امروز دارم این نامه رو براتون مینویسم اینه ک میخواستم درباره خدمت سربازیم ک ۲۶ اکتبر شروع میشه بهتون خبر بدم.

من تمام تلاشم رو میکنم ک در حین خدمت با یک بدن و ذهن بهتر شما رو ملاقات کنم.بنابراین امیدوارم ک شما هم مثل الان زیبا و سالم بمونید!!

من همیشه ممنونتونم و دوستون دارم❤

 

یادمه روزی که سوهو رفت همه به خاطر دیدن چن بعد مدت ها ،خوشحال بودیم، اما الان خود اون داره میره:) فرقش اینه این دفعه هیچی نمیتونه حالمو خوب کنه...این غمی که رو قلبم سنگینی میکنه ...نمیدونم باهاش چیکار کنم

اره راستش حدس میزدم بره ولی فکر نمیکردم این قدر زود

بعد از یک سال دوریش واقعا به اومدن و موندنش نیاز داشتم:) 

امیدوارم حالا که این قدر زود میخواد از پیشمون بره قبلش بیاد یه چیزی بگه...هر چیزی...کاش مثل بقیه اعضا روز رفتنش ازش عکس بیاد... 

کاش وقتی برگشت ادمای بهتری شده باشیم :) اون واقعا تحت فشار بود به خاطر هیتا ...به خاطر همه چیز... ترسیده بود ... کاش دوریش هیترارو یکم به خودشون بیاره...

فقط میخوام بدونم الان حالش چطوره؟ 

امیدوارم با دور شدن از همه این ماجراها بتونه مدتیو تو ارامش باشه

آنیونگ جونگدیا... امیدوارم سلامت بری و با حال بهتر برگردی پیشمون 

 


آنیونگ( اسم اهنگ جدید چن) در کره ای هم به معنی سلامه هم خداحافظی:) خواستم بدونین:)

 

راستش نامه رو دیروز داد و دلیل این که امروز تازه دارم پستش میکنم...

من فقط حالم بده همین...

 

و در اخر:) ترکیب هدیه هایی که قبل رفتن بهمون دادن واقعا زیباست:) 

 

Hello , that's okay , you , let's love

 

 

​​​​​

سلام

گفتن همین کلمه هم برام سخت بود

زمانی که ذهنم برای پیدا کردن حرف هام آشفته بود

کلمات زیادی در سرم نقش بست

و فضای خالی که توانایی پر کردنش رو نداشتم

چون می ترسیدم حرف های بی معنی م  از بین شکاف ذهنم بیرون بریزه

می ترسم...

عشق من ،مدت زیادی درنگ کردم

نتونستم کلماتی رو پیدا کنم که احساساتم رو بیان کنن

تمام احساساتم رو در اون سلام های ساده میذارم

فقط می خوام بدونم حالت چطوره :)

کلمات زیادی در ذهنم نقش بستن

و فضای خالی که به همون شکل رهاش کردم

چون میترسیدم حرفای بی معنی م از بین شکاف ذهنم بیرون بریزه

هنوز هم میترسم...

عشق من ، مدت زیادی رو درنگ کردم

نتونستم کلماتی رو پیدا کنم که احساساتم رو بیان کنن

تمام احساساتمو در اون سلام های ساده میزارم

فقط میخوام بدونم حالت چطوره...

نمیدونم بعدش چی باید بگم

قلمی که محکم نگه داشته بودم رو زمین میذارم

کلماتی که نتونستم به زبون بیارم

در قلبم به شکل پشیمونی باقی می‌مونند، اما 

عشق من، ممکنه هیچ وقت نفهمم

که این نامه ناقص، به دستت میرسه یا نه

حتی اگه این نامه رو نخونی، امیدوارم حالت خوب باشه

سلام...

بعد از نوشتن این کلمه از نوشتن دست میکشم

 

واو:) 

امروز زیبا ترین غم زندگیمو تجربه کردم:) غمی که همراه با شادی بود...حس عجیبی که نمیتونم توصیفش کنم ...حس خوشایند پایان دلتنگی ها...و حس غمی که تو چشماش میدیدم، اون ترسیده بود...از این که به احساسات ما صدمه زده باشه ، اون نگران بود...نگران این که بعد از این همه مدت حرفاش میتونه کافی باشه؟ اصلا چی باید بگه؟ همه اینا ذهنشو درگیر کرده بود 

ولی میدونین...به نظر من همون سلام کافی بود :) چون کلماتی رو در عمق خودش پنهان کرده بود که با تموم وجود میتونستم احساسشون کنم

کیم جونگده بعد از یک سال برگشته :) واقعا حس خوبی داشت که تو توییتر میدیدم چند تا از دایرکشنرا و غیر اکسوالا ام وی امروز چنو دیده بودن و خوششون اومده بود :) 

و متن این اهنگ... راستش اشک منو که در اورد :")

 

واقعا خوشحالم که دوران نوجوونیم و جوونیم داره همراه همچین فرشته هایی سپری میشه :") نمیدونم همچین چیزی ممکنه یا نه ولی  امیدوارم همتون یه روز این حسارو از ته دل احساس کنین:) حس این که بدونید برای یه نفر مهمید ، حس این که همیشه در هر لحظه یه دلیل برای شادی داشته باشید :) براتون آرزو میکنم چون هر روز دارم تجربشون میکنم و میدونم چه حس شیرینیه:)


 

اهنگ Hello چن امروز منتشر شد و پیشنهاد میکنم این اثر هنری رو به خودتون هدیه بدین ^^ 

لینک یوتیوب ام وی (فیلترشکنو روشن کن): hello,chen

 

 

خب خب خب من برگشتم^^ 

این چند روز داشتم فکر میکردم که کاش وقت میکردم خاطره هامو یه جا بنویسم (دفتر خاطرات دارم ولی نمیدونم چرا حوصلم نمیشه برم سراغش!) و این که تو دفتر خاطرات حس تنهایی میکنم:" واسه همین گفتم بیام اینجا اتفاقای روزمرمو بنویسم یکم هم فعال تر شم هم اسم وبم الکی نباشه XD بیشتر باهم میتونیم حرف بزنیم تازه^^ اسم این جور پستا هم میزارم  day after day  تا بدونین پست قراره راجب چی باشه به هر حال :) و همچنین همه اتفاقاتو دسته بندی کردم که باز هر قسمتو دوس داشتین بخونین^^ کلا این که میخونین یا نه اشکالی نداره ولی میدونین که از نظراتتون خوشحال میشم^^ اگه دوس داشتین شما هم میتونین زیر اینجور پستا از چیزایی که واسه خودتون پیش اومده برام تعریف کنین:)

بریم سراغ  سری اول ^^