DAY AFTER DAY

روزمرگی های من^^

DAY AFTER DAY

روزمرگی های من^^

جونم براتون بگه از خوبیای خوندن روان شناسی اینه که میفهمی چته 

مثلا امروز فهمیدم اکثر مواقع سبک تصمیم گیریم "سبک اجتنابی۱*" ـه که احتمالا به خاطر اینه که یه جورایی به "درماندگی آموخته شده۲*" دچارم (که چیزای خوبی نیستن)

و الان ساعت یک شبه و منم دارم دنبال درمان این موضوع میگردم⁦   

ಥ‿ಥ⁩

واسه همین میخوام بگم به خاطر خودتونم که شده یه چیزایی درباره روانشناسی بخونین یا اگه پولشو دارین با یه روانشناس در ارتباط باشین خیلی کمک کنندست فالو داشتن روان شناسای خوب هم خودش خوبه

وقتی راجع به این چیزا بیشتر میفهمین میبینین چیزایی که حتی فکرشم نمیکردید و جلو چشمتون نمیومدن هم میتونن اختلال باشن و مشکل سازن! 

خلاصه که حواستون به خودتون باشه بوس^^


 

توضیحی واسه این که بدونین چیزایی که گفتم چی هستن:

 

۱*_ "سبک تصمیم گیری اجتنابی"وقتیه که فرد تصمیمی میگیره ولی به قول خودمون هی این پا اون پا میکنه و عمل کردن بهشو عقب میندازه به هر دلیلی(میشه گفت این یه مشکله و باید درستش کرد)

 

۲*_ "درماندگی آموخته شده" به وقتی میگن که فرد به این نتیجه میرسه که کاری از دستش بر نمیاد و همه اتفاقا یه عامل بیرونی دارن و غیر قابل کنترلن از طرف اون فرد . مثلا وقتی موفق میشن میگن اوکی شانس اوردم ،  امتحانه اسون بود 

یا وقتی شکست میخوره مثلا میگه اره معلمه با من مشکل داشت نمره کم داد،  یا میگه اصلا سوالای امتحانه استاندارد نبود وگرنه من کامل میشدم (میبینین دلایلی که اورده همه چیزایی هستن که از کنترل فرد خارجه ، اون نمیتونه سطح سختی سوالارو کنترل کنه مثلا یا شانسی که میاره رو؛ واسه همین میگن موفقیت و شکستتونو  به خودتونم ربط بدین، اوکی این امتحانو شانسی کامل شدی؟ باشه ولی تا یه جاییش که از تلاش خودت بود،هوم؟ در کل منطقی بهش نگاه کنین هم تلاش کردنای خودتونو ببینین هم تلاش نکردنا، شکستارو کامل نندازین تقصیر بقیه تو موفقیتا هم خودتونو دست کم نگیرین اینجوری فک کنم کمتر بهش دچار شید)

حالا این افراد اینجورین که چون میدونن اوضاع دست اونا نیست واسه رسیدن به چیزی که میخوان ناخودآگاه تلاش نمیکنن و به این باور رسیدن که ناتوانن یه جورایی در برابر اتفاقای بد (در حالی که میتونن خوبم میتونن فقط یه جورایی دچار درماندگی و نامیدی شدن) 

بخوام  با مثال اینو باز ترش کنم اینجوریه: شما یه بچه فیلو تو سیرک در نظر بگیر  این بچه رو از وقتی کوچیک بوده با زنجیر میبندن و اون هر چی تلاش میکنه میبینه فایده نداره زنجیر پاره نمیشه و راهی برای ازادی نیست پس حیوون رام میشه و به این باور میرسه که ناتوانه پس حتی وقتی بزرگ میشه این باور باهاش میمونه و وقتی حتی طناب بهش میبندن و طنابو به یه بچه آدمیزاد میدن فیل برای فرار تلاشی نمیکنه!چون از بچگی یه جوری بهش فهمونده شده تو نمیتونی فرار کنی( درحالی که الان اگه اون باورو نمی‌پذیرفت راحت میتونست فرار کنه). واسه همین بهش میگن درماندگی آموخته شده

کلا چیز جالبیه به نظرم و ناراحت کننده البته

ما ادما هم بیشترمون همینجوری هستیم و حداقل یه بار تجربش کردیم و بهتره اگه هنوز سر مسائلی درگیرشیم یه فکری بکنیم براش

خلاصه که اینجوری...


 

پ ن: احتمالا بازم اگه چیز جالبی تو کتابامون یا هر جا دیگه ببینم بیام به اشتراک بذارم باهاتون:) دوست دارین؟

 

پ ن۲: معلومه فردا امتحان روانشناسی دارم یا چی XD

 

  • ~sara~

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی